مرجع رسمی شهید آیت‌الله حاج شیخ مهدی شاه‌آبادی

۳ مطلب با موضوع «یاد شهید از نگاه اسناد ساواک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شهید شاه‌آبادی و عبدالعلی علی‌عسکری

در فاصله سال‌های 1342 تا 1348، فعالیت‌های انقلابی به‌واسطه سخت‌گیری‌های حکومتی دشوار شده بود؛ یعنی از نهضت پانزده خرداد تا انتشار کتاب ولایت فقیه امام خمینی (ره). در فروردین ماه 1346 امام نامه‌ای سرگشاده به عباس هویدا، نخست‌وزیر وقت، می‌نویسد و در آن ضمن برشمردن فجایع آن رژیم و اظهار تأسف از اوضاع نابسامان ایرانیان و فقر روزافزون روستاییان و زحمتکشان، هویدا و همکارانش را از ادامه خیانت به ملت و شاه را از جبهه‌گیری در برابر دولت‌های اسلامی و بازگذاشتن دست اسرائیل برای تسلط بر بازار و اقتصاد کشور برحذر داشت.[1]

به دلیل کوبندگی و افشاگرانه بودن این نامه، نشر آن در میان مردم با تعقیب و جلوگیری همراه بود. نامه امام دستاویزی شد که شهید محلاتی و آیت‌الله ربانی شیرازی دستگیر شوند. یکی از کسانی که در پی نشر نامه مزبور بود حاج مرتضی تجریشی، از بازاری‌های فعال و انقلابی، است. به استناد مدارک ساواک، او در قم به خانه شهید شاه‌آبادی پناه آورده و شبی را در آنجا گذرانده. شجاعت و زیرکی شهید شاه‌آبادی خانه او را جزء معدود خانه‌های امن انقلابی‌ها کرده بود. در ادامه، متن مدرک ساواک می‌آید:

تاریخ: 11/8/46

موضوع: اظهارات حاج مرتضی تجریشی

حاج مرتضی تجریشی در یک مصاحبه خصوصی اظهار داشت که تلگراف اعلامیه جدیدی از خمینی رسیده که یک نسخه از آن نزد ربانی شیرازی بوده و ربانی قصد داشته توسط شیخ فضل‌الله محلاتی اعلامیه را جهت چاپ به حاج حسین مصدقی بدهد. لیکن دستگاه از جریان اطلاع یافته و مصدقی و شیخ فضل‌الله محلاتی دستگیر گردیدند. تجریشی اضافه نمود: «چون حس کردم ممکن است مرا هم بگیرند، لذا به شاگردها دستوراتی داده، عازم قم شدم. در قم خواستم به منزل آیت‌الله ربانی بروم که در راه با پسرش روبرو شدم، اظهار داشت دیشب به منزل ما ریختند و آقا را برده‌اند و اکنون هم منزل ما در محاصره است. لذا شب را منزل خلخالی گذراندم. شب بعد هم در منزل شاه‌آبادی بودم تا آب‌ها از آسیاب افتاد و به تهران مراجعت نمودم.»

 

منبع: شهید حجت‌الاسلام مهدی شاه‌آبادی به روایت اسناد ساواک، ص 7

 

[1]  روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی(س)، ص 34

  • ۰
  • ۰

از منع تا تبعید

شهید شاه‌آبادی در زندان ساواک

قبل از اینکه آیت‌الله شاه‌آبادی به تهران بیایند، یک سری فعالیت‌هایی می‌کنند که از قم به شهرستان‌های مختلف می‌روند برای سخنرانی. اینجا سخنرانی‌هایی انجام می‌دهند که ساواک مجبور می‌شود ایشان را در آن مقطع از منبر رفتن منع بکند. سندی هست که اینجا من برایتان می‌خوانم که مربوط به سال 1348 است:

«برابر اعلام ناحیه ژاندارمری مرکز، شیخ مهدی شاه‌آبادی، فرزند محمدعلی، در مورخه 7/1/48 و 8/1/48 هنگام وعظ در حوزه استحفاظی گروهان ژاندارمری دماوند، پس از ایراد مطالب دینی به بی‌حجابی و صرف بودجه مملکت، به تزئینات اشاره و در خاتمه سخنرانی از دعا به ذات اقدس همایونی امتناع، که مأمورین ژاندارمری از رفتن وی به روی منبر ممانعت و مراتب ضمن معرفی نامبرده به ساواک دماوند اعلام می‌گردد.»

این قضیه‌ای بوده که در سال 44 رخ می‌دهد، ولی بعداً که ایشان به مسجد رستم‌آباد شمیران می‌آیند و آنجا را به یک پایگاه انقلابی به اصطلاح تجهیز می‌کنند. در آنجا مراقبت‌های ساواک بیشتر می‌شود. در این مورد هم ما گزارشی داریم از ساواک که برایتان می‌خوانم:

«روز چهارشنبه 27/5/35 که برابر 1355 بوده، در مسجد رستم‌آباد پایین که امام جماعت آن مهدی شاه‌آبادی می‌باشد، نمایشنامه عروسکی در حضور عده‌ای حدود یکصد نفر زن و مرد اجرا شده و در این نمایشنامه هیئت حاکمه به صورت کدخدا قلمداد شده و با چوب و فلک با مردم رفتار می‌کنند. مأمورین هم می‌روند و اموال مردم را غارت می‌کنند و عده‌ای را به زندان می‌فرستند، عده‌ای را هم اعدام می‌کنند. در کنار این جریانات، نشان داده می‌شود که عده‌ای مشغول توپ‌بازی هستند و به این وسیله مردم را سرگرم می‌کنند.»

از آن مقطع به بعد که این مسئله ایجاد شد، ساواک دقیق‌تر شهید آیت‌الله شاه‌آبادی را زیر نظر می‌گیرد و به صورتی می‌شود که بعد از این مرحله، دستگیری‌های ایشان شروع می‌شود؛ دستگیری‌هایی که به صورت مرتب بوده است. بعد از دستگیری سال 32، اولین دستگیری که بعد از سال 50 انجام می شود، سال 52 است. این دستگیری منجر به این می‌شود که اعلامیه‌هایی که در منزل بوده و کتب انقلابی به دست می‌آید و ایشان طی این مدت تحت شکنجه قرار می‌گیرند. بعد از چهار ماه ایشان آزاد می‌شوند. دوباره سال 53 دستگیر می‌شوند و اتهام ایشان هم اقدام علیه امنیت و همکاری با عناصر خرابکار عنوان می‌شود. سال 54 هم دوباره دستگیر و دو ماه هم تحت شکنجه واقع می‌شوند که در این  خصوص هم ساواک گزارشی را در این قضیه داده است.

البته ساواک گزارش‌های متعددی در این زمینه دارد. یکی از آن گزارش‌هایی که عنوان شده به این صورت است:

«نامبرده بالا از وعاظ ناراحت و طرفدار روحانیون افراطی می‌باشد که برابر سوابق موجود، از سال 48 همواره در بالای منابر مبادرت به ایراد مطالب خلاف و تحریک‌آمیز نموده که به همین مناسبت چندین بار احضار و تذکراتی مبنی بر خودداری از ایراد اینگونه مطالب به وی داده شده. مشارالیه در سال 52 به اتهام همکاری با خواهرزاده خود، جواد احمدی و فعالیت به نفع گروه به‌اصطلاح مجاهدین خلق دستگیر و به چهار ماه حبس محکوم شده که پس از آزادی مجدداً در تاریخ 9/6/34 (1354ش) بر اساس اعترافات خلیل دزفولی، به اتهام فعالیت به نفع گروه مزبور دستگیر و چون در جریان تحقیقات انجام شده کلیه اطلاعات خود را در اختیار گذارده، با تبدیل قرار در تاریخ 3/8/54 از زندان آزاد می‌گردد. لیکن یاد شده پس از آزادی نیز کماکان به رویه قبلی خود در زمینه جانبداری از خمینی و اهانت به مقامات مملکتی ادامه داد که به همین مناسبت در تاریخ 20/9/55 با تشکیل کمیسیون حفاظت امنیت اجتماعی، یاد شده به سه سال اقامت اجباری در شهرستان بانه محکوم گردیده است. علی‌هذا خواهشمند است دستور فرمایید اعمال و رفتار مورد بحث را دقیقاً مورد نظر قرار داده و نتیجه حاصله را مرتباً به این اداره کل اعلام دارند.»

مواردی که ایشان تا سال 54-55 به این صورت بوده، مواردی بوده که ایشان به صورت مخفی و غیر علنی فعالیت‌هایشان را انجام می‌دادند.

 

راوی: ابراهیم کریم‌زاده (پژوهشگر و نویسنده)

  • ۰
  • ۰

شهید شاه‌آبادی و اعتراض به کشف حجاب رضاخانی

پس از آغاز رسمی و علنی مبارزه حضرت امام در سال 1341ش علیه رژیم پهلوی، شیخ مهدی نیز به عنوان عنصری فعال، از روزهای آغازین مبارزه به صف یاران امام پیوست. ایجاد هماهنگی بین آیات عظام و حضرت امام، نشر و تکثیر اعلامیه‌های امام خمینی، حمایت‌های مادی و معنوی از مبارزان و... بخشی از فعالیت‌های انقلابی وی بود. در کنار این فعالیت‌ها، حضور در مساجد و سخنرانی در خصوص معرفی افکار امام و نیز نقد نارسایی‌ها و ناهنجاری‌های حکومت پهلوی نیز سایر فعالیت‌های وی را شامل می‌شد. در یک مورد در سال 1348ش، وی ضمن سخنرانی در یکی از مساجد دماوند، با اشاره به مسئله کشف حجاب و نحوه پوشش بانوان، به تشریح نحوه صرف بودجه کشور در امور تجملات پرداخت که با عکس‌العمل ساواک مواجه شد و به منظور انجام تحقیقات، به سازمان اطلاعات و امنیت احضار شد.[1]

 

[1] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 3283