مرجع رسمی شهید آیت‌الله حاج شیخ مهدی شاه‌آبادی

۷ مطلب با موضوع «زندگی‌نامه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شهید شاه آبادی

ایشان‌ هر چند وقت یک‌ بار، چه‌ در دوران‌ طلبگی‌ و چه‌ پس‌ از آن‌، علی­‌رغم‌ فعالیت‌‌های‌ زیاد و مستمر خویش‌، همراه‌ خانواده‌ و برای‌ تبلیغ‌ دین و نشر احکام‌ و معرفی‌ حضرت‌ امام‌ (ره‌)، به‌ دوردست‌‌ها کوچ‌ می‌‌کرد و مردم‌ آن‌ سامان‌ را ارشاد می‌‌فرمود. تقریباً تمامی‌ تابستان‌‌ها و ایّام‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ و ایّام‌ محرّم‌ و صفر را که‌ دروس‌ حوزه‌‌های‌ علمیه‌ تعـطیل‌ هستند، در این‌ راه‌ می‌‌گذراند و به‌ بسیاری‌ از شهرها و روستاهای‌ کشور بار سفر می‌‌بست. خانه‌‌به‌­دوشی‌ و داشتن‌ یک‌ زندگی‌ پرمشقّـت و بی‌‌قرار در راه‌ تحقق‌ آرمان‌‌های‌ بلند امام‌، هیچ‌ مشقتی‌ برای‌ ایشان‌ نداشت‌ و تمامی‌ مشکلات‌ را خود و خانواده‌ با جان‌ خویش‌ استقبال‌ می‌‌کردند.

به‌ هر حال، مبارزات‌ این‌ روحانی‌ شجاع‌ با نظام‌ طاغوت، از همان‌ آغاز نهضت اسلامی و با شروع‌ فریادهای اعتراض امام‌ خمینی‌ علیه‌ ظلم‌ و جور آغاز می‌­شود. او به‌ عنوان‌ عنصری‌ فعّال‌، از همان‌ لحظات‌ اول‌ مبارزه‌ به‌ یاری‌ امام ‌می‌­شتابد و از هیچ‌ خدمتی‌ در این‌ زمینه‌ فروگذار نمی‌‌کند. از آنجا که‌ حضرت‌ امام (ره‌) سالیان‌ متمادی‌ با بیت‌ شهید شاه‌‌آبادی‌ ارتباط‌ نزدیک‌ داشت و شیخ‌ شهید نیز مدّت‌‌های‌ طولانی‌ از محضر پرفیض‌ امام‌ استفاده‌ و تلمّذ نموده ‌است‌، شهید شاه‌‌آبادی‌ در کنار دیگر اساتید و مدرسان‌ حوزۀ‌ علمیۀ‌ قـم‌، همچـون‌ عالم‌ مجاهد آیت‌‌الله ربّانی‌ شیرازی، نقش‌ مواصلاتی‌ بسیار قوی ‌با حضرت‌ امام‌ دارد. از این رو در جهت ایجاد هماهنگی‌‌های‌ لازم‌ بین‌ امام‌ خمینی‌ و دیگر مراجع‌ عظام، تلاش‌‌های مؤثری را به‌ عمل می­‌آورد و نقش بسیار خلاّق‌ و فعالی‌ را به‌ عهده‌ می‌‌گیرد.

 

 

  • ۰
  • ۰

شروع زندگی مشترک

شهید شاه آبادی

شهید شاه‌‌آبادی‌ در سال‌ 1336، در 27سالگی‌، زمانی که دورۀ ده‌­سالۀ سطح‌ را به‌ اتمام‌ رساند و دو سال‌ از دورۀ خارج فقه و اصول را نیز پشت‌ سر گذاشت، تصمیم‌ به‌ ازدواج‌ می‌‌گیرد و با بیت‌ مرحوم‌ آیت‌‌الله‌‌العظمی‌ میرزای‌ شیرازی‌ بزرگ، که‌ خانوادۀ علم‌ و فضیلت‌ و جهاد است‌، وصلت‌ می‌کند. شهید شاه‌‌آبادی‌ در همان‌ سال‌، مادر محترم خود را ـ که‌ او نیز اهل فضل‌ و ادب‌ بود و در آن‌ زمان‌ 75 سال‌ داشت‌ ـ به‌ نزد خود آورد‌ و بدین‌­گونه زندگی‌ مشترک‌ شهید شاه‌‌آبادی‌ و همسر بزرگوارش‌ در کنار مادر آغاز می‌‌شود و از مادر تا پایان‌ عمر او نگهداری‌ می‌­کند و به خدمتگزاری‌­اش‌ ادامه‌ می‌‌دهد.

نامۀ سرگشادۀ فضلا و مدرسان‌ حوزۀ علمیۀ قم‌ به‌ هیئت‌ دولت‌ درتاریخ‌ 8/7/1342 ـ که‌ نام‌ این‌ شهید بزرگوار نیز در بین‌ امضاءکنندگان‌ آن‌ به چشم‌ می‌‌خورد ـ یکی‌ از ده‌­ها سندی است که‌ بیانگر حمایت علنی شهید شاه‌‌آبادی‌ از امام خمینی (ره) در همان‌ روزهای‌ آغازین‌ مبارزه‌ است‌. انتشار این‌ نامه در زمانی‌ است‌ که‌ امام‌ بزرگوار پس‌ از حوادث‌ خونبار خرداد 1342، توسط‌ رژیم‌ پهلوی‌ به‌ تهران‌ منتقل‌ شده‌ بودند و در حصر بودند و علما و فضلا و مدرسان حوزه طی اخطاری به دولت، آزادی این مرجع بزرگ و دیگر علمای زندانی و مراجعت آنان به قم را در آغاز سال تحصیلی خواستار شدند.

شهید شاه‌‌آبادی‌ در سال‌‌های‌ پس‌ از رحلت‌ آیت‌‌الله‌العظمی‌ بروجردی‌ (ره‌)، وظیفۀ اصلی‌ خویش‌ را شناساندن‌ امام‌ خمینی (ره) به‌ ملّت‌ مسلمان‌ می‌‌دانست. در انجام‌ این‌ امر خطیر از هیچ‌ کوششی‌ فروگذار نمی‌‌کرد و به‌ همین‌ دلیل‌ هم‌ بود که‌ زندگی‌ پرمشـقّـتی‌ را برای‌ تحقق‌ این‌ هدف‌ مهم‌ تحمل‌ می‌‌کرد.

 

 

  • ۰
  • ۰

ملبس به لباس مقدس

آیت الله شاه آبادی

18ساله بود که‌ در حضور والد ارجمندش‌ و به‌ دست‌ یکی‌ از سادات‌ محترم‌، به‌ لباس‌ مقدس‌ روحانیت‌ ملبّس‌ شد. بیش‌ از یک‌ سال‌ از تلبّس‌ او به‌ این‌ لباس‌ شریف‌ نگذشته‌ بود که‌ در سوم‌ آذر 1328 (سوم‌ صفر 1369 ق‌) پدر بزرگوارش‌ به‌ عالم‌ بقاء رحلت‌ کرد؛ پدر گران‌‌قدری‌ که‌ نه‌‌تنها برای‌ او پدر بود، بلکه‌ معلّم‌، استاد و مراد او بود. وقتی ‌قریب‌ دو سال‌ از وفات‌ پدر گذشت‌، تصمیم‌ گرفت‌ جهت‌ ادامۀ‌ تحصیل‌ علوم ‌اسلامی‌ به‌ مهد علم‌ و تقوی‌، قم‌، عزیمت‌ کند.

در سال ‌1331 به‌ منظور گذراندن‌ دورۀ دبیرستان‌، موقتاً به‌ تهران‌ بازگشت‌. به‌ خاطر هوش‌ و استعداد سرشاری‌ که‌ داشت‌، کل‌ّ دورۀ‌ دبیرستان‌ را در طول‌ 14 ماه ‌اقامت‌ در تـهران‌ با موفّـقـیّـت‌ پشت‌ سر گذارد. در همین‌ دوران‌ بود که‌ ایران‌ در تب‌ و تاب‌ نهضت‌ آیت‌‌الله کاشانی بود. شیخ‌ شهید پس‌ از کودتای‌ نـنـگین‌ 28 مرداد، در شهریور 1332، برای‌ اولین‌‌بار در تـهـران‌ دستگیر و زندانی‌ شد. ولی‌ پس‌ از مدت‌ کوتاهی‌ آزاد  شد.

شهید شاه‌‌آبادی‌ در مهر 1332 دوباره‌ راهی‌ قم‌ شد‌ و تحصیل‌ علوم‌ حوزه‌ را با جدّیت‌ ادامه‌ داد. با ذهن‌ درّاک‌ و ذکاوت‌ سرشار، این‌ دروس‌ را سریعاً می‌‌آموخت‌. در سال‌ 1334، یعنی‌ در 25سالگی‌، سطوح‌ عالی‌ حوزه‌ را به‌ اتمام ‌رسانید.‌ در دروس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ آیت‌‌الله‌‌العظمی‌ بروجردی‌ و امام ‌راحل‌ و آیت‌‌الله‌‌العظمی‌ گلپایگانی‌ و آیت‌‌الله‌‌العظمی‌ اراکی‌ و آیت‌‌الله محقـق‌ داماد و نیز درس‌ اسفار علامه‌ طباطبایی‌ حاضر شد. در 35سالگی‌ به‌ مرتبۀ اجتهاد نائل ‌آمد و پس‌ از آن‌ به‌ تدریس‌ در حوزه‌ پرداخت.

 

 

  • ۰
  • ۰

کودکی شهید شاه آبادی

 

سال‌ 1309شمسی‌، اوج‌ اخـتنـاق‌ سنگیـن‌ و شیطـانی رضاخـان بود؛ دورانی که‌ این‌ نوکـر استـعـمـار می‌رفت‌ تا حاکـمـیّـت‌ بلامُـنازع‌ استعمـار انگلیـس‌ را بر ایـران‌ حاکـم‌ کند. می‌خواست روحانـیّـت‌، این‌ قشـر پیشتـاز و سـازش‌ناپذیر امّـت ‌اسـلامی را سـرکوب‌ کند. در چنین اوضاعی،‌ بزرگمردی بود که‌ به‌جرأت‌ می‌توان ‌گفت که‌ از استوانه‌های عرفان‌ و فقاهت‌ و سیاست ‌بود؛‌ عالمی‌ فقیه‌، که‌ علاوه‌ بر مدارج‌ والای علمـی، از مسائل‌ اجـتماعـی و تحـقـق‌ احکام‌ اسلام‌ در جامعه‌ غافل‌ نبود و در مقابل‌ رضـاخان‌ با قامتی ‌استـوار ایستـاده‌ بود. در چنان بیتی و در دامان‌ مـادری‌ که‌ در اوجـی از عـلـم‌ و معـرفـت‌ و کـمـال‌ و مـهربانی‌ قرار داشت‌، فرزندی‌ چشم‌ به‌ جـهـان ‌گـشـود. نام‌ او را «مـهـدی‌» گذاردند. در خانواده‌ای‌ که‌ گرمای‌ عرفان‌ و جهاد موج‌ می‌زد، مهدی‌ چیزی‌ جز زمزمۀ‌ عشق‌ و شهادت‌ نمی‌شنید. جز فداکاری در راه‌ اسلام‌ و اعتلای‌ کلمة‌الله چیزی‌ نمی‌آموخت‌. از دامان‌ پر مهر و عطوفت‌ مادر، چیزی جز مهربانی‌، و از مصاحبت‌ با چونان‌ پدری‌، چیزی‌ جز شیفتۀ‌ جمال‌ حق‌ گردیدن‌ و در‌هاله‌ای‌ ازتقدّس‌ و تقوا و عرفان‌ زیستن‌ فرانمی‌گرفت.

آری‌، مهدی‌ در چنین‌ خانواده‌ای‌ پا به‌ عرصۀ‌ وجود نهاد و در چنین‌ محیطی پرورش‌یافت، بدان‌ امید که‌ در اثر تربیت‌های روحانی و الهی، درآینده‌ای نه‌ چندان‌ دور،  حمل‌کنندۀ‌ بار امانتی گردد که‌ آسمان‌ها و زمین‌ از حمل‌ آن‌ اِبا کردند. او از حدود چهارسالگی‌، در سال ‌1314 هـ.ش‌. به ‌همراه ‌والد مکرم ‌خود، آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی ‌شاه‌آبادی،‌ که‌ در آن‌ زمان‌ در شهر  قم‌ رحل‌ اقامت‌ افکنده بود، به‌ تهران‌ آمد. آنگاه به مکتب‌خانۀ امامزادۀ یحیی سپرده‌ شد و در طول‌ دو سال‌، یعنی تا شش‌سالگی به فراگیـری مقدماتی قرآن مشغول شد. سپس‌ در شش‌سالگی به‌ همراه ‌دو برادر دیگرش‌، روح‌‌الله و نصرالله، که‌ به‌ دبستان‌ توفیق‌ می‌رفـتند، راهی‌ آن ‌مدرسه شد‌ و تا دوازده‌سالگی دورۀ‌ دبستان‌ را پشت‌ سر نهاد. از همان‌ ابتدا دارای ذهنی خلاق و هوشی سرشار بود. در دورۀ‌ دبستان‌، علاوه‌ بر خواندن ‌دروس‌ مدرسه‌، در منزل‌ پیش‌ پای پدر جلوس‌ کرد و صَرف‌ و نحو و دیگر مقدمات‌ ادبیات‌ عرب‌ را از پدر بزرگوارش‌ فراگرفت‌. سپس‌ در چهارده‌سالگی برای ‌ادامۀ‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی به‌ مدرسۀ‌ مروی رفت.

 

 

  • ۰
  • ۰

زندگی‌نامه شهید شاه‌آبادی

زندگی 54 سالۀ شهید آیت الله مهدی شاه آبادی در یک نگاه

جانشین خلف شاه‌آبادی بزرگ

 

در سال 1309 خورشیدی در خانوادۀ آیتاللهالعظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی، از مادری به نام «بتول مطیعا» پسری به دنیا آمد که وی را «مهدی» نام نهادند. تولد این کودک، همزمان با ایام سلطنت رضا شاه در ایران بود، سالهایی که به سرکوب دین و مذهب از سوی دستگاه سلطنت مشهور بود. خانهای که مهدی در آن به دنیا آمد، بیت فقیهی عالم و عارفی وارسته بود که در عین حال، از سیاست و برقراری احکام اسلامی در جامعه غافل نبود. آیتاللهالعظمی شاهآبادی، در آن ایام ازجمله علمای مبارزی بود که با سلطنت جور رضا شاه به مقابله برخاسته و اساساً چهرهای ضد ظلم بود. (در بخش‌های دیگر این مجموعه، به طور جامع‌تر به شرح زندگی و مبارزات عارف کامل، حضرت آیه‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی خواهیم پرداخت).

در سال 1313 در حالی که چهار سال از عمر مهدی میگذشت، آیتاللهالعظمی شاهآبادی پس از اقامت هفت ساله در قم، عازم تهران شد. پس از ورود به تهران، مهدی، برای فراگیری قرآن وارد مکتبخانۀ «امامزاده یحیی» شد و پس از دو سال، به همراه دو برادر دیگر خود، به دبستان «توفیق» رفت. در ایام دبستان، مهدی پس از فراغت از دروس روزانۀ مدرسه، بعد از ظهر نزد پدر به فراگیری علوم دینی میپرداخت و دروس صرف و دیگر مقدمات عربی را از ایشان  فرا می‌گرفت.

در سال 1323 مهدی 14 ساله، برای تحصیل علوم دینی وارد «مدرسه مروی» شد و پس از چهار سال، در یکی از اعیاد مذهبی به دست یکی از سادات و در حضور پدر بزرگوارش، لباس مقدس  روحانیت را به تن کرد. یک سال بعد، در سال 1328 هجری شمسی آیت‌الله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی از دنیا رفت. گویی که زندگی میدانست حالا جانشین مناسبی برای او ظهور کرده است.

مهدی دو سال بعد، برای تکمیل دروس دینی به قم مهاجرت کرد و یک سال بعد، مجدداً برای گذراندن دورۀ دبیرستان به تهران بازگشت و کل دورۀ شش ساله دبیرستان را در 14‌ ماه به پایان رساند، یعنی درست وقتی که کودتای 28 مرداد 1332 رخ داد و دولت دکتر مصدق سقوط کرد، دورانی که مردم ایران در تب و تاب نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند. در همین ایام شیخ مهدی به دست عوامل رژیم شاه دستگیر و پس از مدت کوتاهی، آزاد شد. در واقع شروع مبارزات سیاسی- مذهبی شهید شاهآبادی به سال 1332 و پس از کودتای 28 مرداد باز میگردد که برای نخستین بار، دستگیری و  زندان را تجربه کرد.

بعد از آزادی، مبارزه برای او معنای جدیتری یافت، چنان که برنامۀ سفرهای تبلیغی به مناطق محروم را به طور جدی اجرا کرد. در ایام محرم، رمضان و تعطیلات حوزه، به شهرها و روستاهای دوردست میرفت و تلاش میکرد مردم را با امام خمینی آشنا کند. به جز این، تبلیغ شعائر اسلامی در این سفرها که با سختی فراوان انجام میشد، همواره از اهداف اصلی مهدی شاهآبادی بود.

پس از آغاز رسمی و علنی مبارزۀ حضرت امام (ره) در سال 1342 شهید شاهآبادی نیز کمی علنیتر و جدیتر کارش را ادامه داد. ایجاد هماهنگی بین آیات عظام و حضرت امام، نشر و تکثیر اعلامیههای امام، حمایتهای مادی و معنوی از مبارزان و... بخشی از فعالیتهای او در این دوره بود. ضمن اینکه به عنوان یک روحانی، در کنار این فعالیتها، حضور در مساجد و سخنرانی دربارۀ افکار امام و نقد نارساییهای حکومت پهلوی، به هر حال جزو زندگی روزانۀ او بود. شهید آیت‌الله مهدی شاهآبادی، در سالهای 52 تا 57 در مجموع 5 بار دستگیر شد و حدود یک سال و نیم را در زندان گذراند. به جز این، پنج ماه را نیز در تبعید گذراند. (در صفحات آینده شرح مبارزات و زندان‌ها و تبعید شهید شاه‌آبادی به طور مفصل‌تر آمده است).

 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله مهدی شاهآبادی در مسؤولیتهای مختلفی فعالیت کرد که عضویت در شورای مرکزی کمیتۀ انقلاب اسلامی، عضویت در هستۀ مرکزی جامعۀ روحانیت مبارز، نمایندگی دوره‌های اول و دوم مجلس شورای اسلامی، عضویت در هیات منتخب امام برای بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان در سال 59، عضویت در ستاد بسیج اقتصادی کشور، سرپرستی حوزه علمیه‌ای که خود آن را تأسیس کرده بود، قسمتی از مسئولیتها و فعالیت‌های او بود.

 آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی سرانجام در ششم اردیبهشت سال 1363 در حالی که نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی بود، در جزیره مجنون و با انفجار خمپاره بعثیان صدامی، شربت شهادت نوشید و به وصال معشوق شتافت.

 

منبع: ویژه‌نامه اسوه اخلاص، ص 4-5

  • ۰
  • ۰

زندگی‌نامه شهید شاه‌آبادی در موزه عبرت

از مادرم که بپرسید در سال 1309 متولد شدم.

در 13سالگی به حوزه رفتم و در 18سالگی ملبس به لباس روحانیت شدم. در 19سالگی پدرم را از دست دادم. تا آنجا که به یاد دارم پدرم استاد اخلاق امام خمینی (ره) بود.

اولین بار 23 سالم بود که دستگیر شدم. پس از آزادی به قم برای ادامۀ دروس حوزوی بازگشتم و در 26سالگی وارد مرحلۀ اجتهاد شدم. در سال 1336 با نوۀ آیت‌الله میرزای شیرازی بزرگ ازدواج کردم. در سال 1342 نامه‌ای سرگشاده را امضا کردم در حمایت از امام خمینی (ره) مبنی بر آزادی ایشان.

بار دوم در سال 1352 در 33سالگی دستگیر شدم. جرم من دفاع از خانواده‌های زندانیان سیاسی بود.

در سال 1353 بار دیگر به جرم افشاگری علیه سلسلۀ پهلوی دستگیر شدم. در سال 54 بار چهارمی بود که افتخار نصیبم شد و این بار به کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری رفتم و بعد از حدود 3 ماه اگرچه از زندان رها شدم، اما تهران زندانم شد و قرار شد از آن خارج نشوم. دوباره و دوباره دستگیر شدم تا اینکه این دستگیری‌ها دست مرا گرفت و کمک کرد تا انقلاب پیروز شود.

به کمیتۀ انقلاب اسلامی رفتم و بعد نمایندۀ مجلس شدم، اما دفاع مقدس مرا به سوی خود کشاند. در مورخ 63/02/06 بود که وقتی آخرین سخنرانی‌ام را کردم و نماز آخرم را هم خواندم، انگار مرا می‌خواندند. رفتم تا دعوت حق را لبیک گفته باشم.

 

  • ۰
  • ۰

زندگی‌نامه شهید آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی

تولد در بیت سیاست و دین

در سال ۱۳۰۹ خورشیدی در خانواده آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی، از مادری به نام «بتول مطیعا» پسری به دنیا آمد که وی را «مهدی» نام نهادند. تولد این کودک، هم‌زمان با ایام سلطنت رضاشاه در ایران بود؛ سال‌هایی که به سرکوب دین و مذهب از سوی دستگاه سلطنت مشهور بود. خانه‌ای که مهدی در آن به دنیا آمد، بیت فقیهی عالم و عارفی وارسته بود که در عین حال، از سیاست و برقراری احکام اسلامی در جامعه غافل نبود. آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی، در آن ایام از جمله علمای مبارزی بود که با سلطنت جور رضاشاه به مقابله برخاسته و اساساً چهره‌ای ضد ظلم بود.

تهران، درس و رحلت پدر

در سال ۱۳۱۳، در حالی که چهار سال از عمر مهدی می‌گذشت، آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی پس از اقامت هفت ساله در قم، عازم تهران شد. پس از ورود به تهران، مهدی برای فراگیری قرآن وارد مکتب‌خانۀ‌ «امامزاده یحیی» شد. بعد از دو سال، به همراه دو برادر دیگر خود به دبستان «توفیق» رفت. در ایام دبستان، مهدی پس از فراغت از دروس روزانۀ مدرسه، عصرها نزد پدر به فراگیری علوم دینی می‌پرداخت و دروس صرف و دیگر مقدمات عربی را از ایشان فرامی‌گرفت.

در سال ۱۳۲۳، مهدی ۱۴ساله برای تحصیل علوم دینی وارد «مدرسه مروی» شد. چهار سال بعد در یکی از اعیاد مذهبی به دست یکی از سادات و در حضور پدر بزرگوارش، لباس مقدس روحانیت را به تن کرد. یک سال بعد، در سال ۱۳۲۸ هجری خورشیدی آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی از دنیا رفت. گویی که زندگی می‌دانست حالا جانشین مناسبی برای او ظهور کرده است.

اولین دستگیری

شهید مهدی شاه‌آبادی دو سال بعد، برای تکمیل دروس دینی به قم مهاجرت کرد و یک سال بعد، مجدداً برای گذراندن دورۀ دبیرستان به تهران بازگشت. کل دورۀ شش‌سالۀ دبیرستان را در ۱۴‌ماه به پایان رساند، یعنی درست وقتی که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد و دولت دکتر مصدق سقوط کرد؛ دورانی که مردم ایران در تب و تاب نهضت ملی شدن صنعت نفت بودند. در همین ایام شیخ مهدی به دست عوامل رژیم شاه دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد. در واقع شروع مبارزات سیاسی‌مذهبی شهید شاه‌آبادی به سال ۱۳۳۲ و پس از کودتای ۲۸ مرداد بازمی‌گردد که برای نخستین بار، دستگیری و زندان را تجربه کرد.

مبارزه با تمام وجود

بعد از آزادی، مبارزه برای او معنای جدی‌تری یافت؛ چنان­که برنامۀ سفرهای تبلیغی به مناطق محروم را به طور جدی اجرا کرد. در ایام محرم، رمضان و تعطیلات حوزه، به شهرها و روستاهای دوردست می‌رفت و تلاش می‌کرد مردم را با امام خمینی آشنا کند. به جز این، تبلیغ شعائر اسلامی در این سفرها، که با سختی فراوان انجام می‌شد، همواره از اهداف اصلی مهدی شاه‌آبادی بود.

پس از آغاز رسمی و علنی مبارزۀ حضرت امام (ره) در سال ۱۳۴۲ شهید شاه‌آبادی نیز کمی علنی‌تر و جدی‌تر کارش را ادامه داد. ایجاد هماهنگی بین آیات عظام و حضرت امام، نشر و تکثیر اعلامیه‌های امام، حمایت‌های مادی و معنوی از مبارزان و... بخشی از فعالیت‌های او در این دوره بود. ضمن اینکه به عنوان یک روحانی، در کنار این فعالیت‌ها، حضور در مساجد و سخنرانی دربارۀ افکار امام و نقد نارسایی‌های حکومت پهلوی، به هر حال جزء زندگی روزانه او بود. شهید آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی، در سال‌های ۵۲ تا ۵۷ در مجموع ۵ بار دستگیر شد و حدود یک سال و نیم را در زندان گذراند. به جز این، پنج ماه را نیز در تبعید گذراند.

پس از انقلاب

شهید مهدی شاه‌آبادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مسئولیت‌های مختلفی فعالیت کرد. عضویت در شورای مرکزی کمیتۀ انقلاب اسلامی، عضویت در هستۀ مرکزی جامعۀ روحانیت مبارز، نمایندگی دوره‌های اول و دوم مجلس شورای اسلامی، عضویت در هیئت منتخب امام برای بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان در سال ۵۹، عضویت در ستاد بسیج اقتصادی کشور، سرپرستی حوزه علمیه‌ای که خود آن را تأسیس کرده بود، قسمتی از مسئولیت‌ها و فعالیت‌های او بود.‌

در همان زمانی که مسئولیت کمیته استقبال از امام را بر عهده گرفته بود، با اخلاق کریمه و فضیلت­‌هایی که از خود بروز می‌داد، تبدیل به چهره­‌ای دوست‌داشتنی شده بود. سلوک وی با مردم و دوستانش، سخنرانی­های متعددی که همراه با خلوص و عرفانی عمیق بود، حکایت از ریشه­های اسلامی اخلاق این شهید عزیز داشت.

همه این عوامل دست در دست هم داده بود تا این شهید مجاهد در دو دوره­ انتخاباتی نمایندگی مجلس، از سوی مردم تهران برگزیده و راهی مجلس شود. اما اندکی پس از دوره­ دوم انتخابات، که در فروردین 1363 برگزار گردید، در سلک اولین شهدای مجلس شورای اسلامی وارد شد. ایشان یکی از مدافعان راستین ولایت فقیه و خط امام بود، با بینش وسیع و تقوای عمیقی که داشت توانست به عنوان یک نماینده­ مسلمان و آگاه به مسائل و احکام اسلامی، مخالفت خود را با سیاستهای استکباری شرق و غرب اعلام کند و ایفاگر شایسته نقشی باشد که در مجلس عهده­دار آن بود.

آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی سرانجام در ششم اردیبهشت سال ۱۳۶۳، در حالی که نمایندۀ دورۀ دوم مجلس شورای اسلامی بود، در جزیره مجنون و با انفجار خمپاره بعثیان صدامی، شربت شهادت نوشید و به وصال معشوق شتافت.