شهید شاهآبادی دنبال این بود که ببیند چه کسی کمک میخواهد؛ چه کسی محتاج است؛ هر کمکی که میخواهد باشد: فکری، مادی یا معنوی. کمک میکردند تا بتوانند با افراد ارتباط برقرار کنند و آنان را آگاه کنند. حاجآقا پیش کسانی و به جاهایی میرفتند که وقتی خودشان میگفتند که کجاها رفتهاند ما خجالت میکشیدیم! به این خاطر که میدیدیم آن افراد واقعاً شایستگی این را ندارند که ایشان تا این اندازه برایشان وقت بگذارند.
به درد دل پیرزنها و پیرمردها گوش میدادند. به جوانها کمک میکردند تا آنها را کمکم از راه کج به راه راست بکشانند. بهحدی آنها را به شوق میآوردند که میآمدند اطراف ایشان مینشستند تا بدانند این چه کسی است که بدون شناسایی، همه نوع خدمتی میکند و برای همه وقت میگذارد. اندکاندک از این راه جوانها شیفتۀ اخلاق حاجآقا شدند. حاجآقا در حقّ هرکسی لطف میکردند و اصلاًً برایشان پیر و جوان فرقی نداشت. از تمام وجودشان دوست داشتند که آنها را آگاه و روشن کنند.
راوی: همسر شهید